آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

مامان از کودکی هام بگو

بدون عنوان

برگشتم با یه عالمه تاخیر میدونم خیلی دیر کردم. کلی روزای باتو نوشتنو از دست دادم, اما اومدم. اتاقی که کامپیوتر هست تا سقف پر جعبه واسبابه. خیلی سرده. دیگه تقریبا کارام تموم شدن . تا یکشنبه که اسباب کشی داریم. البته فکر نکنم بتونیم تا یه هفته دیگه مستقر بشیم. هنوز آشپزخونه کار داره, کاغذ دیواریام موندن. پسر گل گلم دلم واسه روزانه های دوتاییمون تنگ شده بود. به بهونه قشنگ عید مولا امدم تا این روز خوبو هم به تو گل پسری هم به دوست جونای خوبمون تبریک بگم. عید مولایی و مولا شدن مبارکتون همیشه دلتو ن خندون گل پسری هرروز که چشم باز میکنی دلت نانای میخواد. امروز واست سی دی حسنی رو گذاشتم. کلی نانای کردی. یه ماشین خ...
23 آبان 1390

بدون عنوان

چقدر هواسرد شده. یه هفته ای میشه که رنگ خورشیدو ندیدیم. اونقد بدعادت شدم که هرروز صبح دوست داشتم دستتو بگیرمو باهم بریم پارک هواخوری. اما مگه این آسمون ابری و بارونی گذاشت. اونقدر بارید تا بلاخره امروز خسته شدو از جلوی چشمای خورشید خانوم کنار رفت. شبا ده بار بیدار میشدم که مبادا پتو رو ازروت کنار زده باشی. آخه کلا با پتو مخالفی. انگاری قلبت می خواد بگیره. فوری داد میزنی باز باز . یعنی پتومو بردارین . بازم کنین یکمی خسته ام مامانی. کلی کار مونده دارم. شمام که هر بار یه فیلم برام داری. باز چند شبیه که تا چشمم روی هم میره بیدار میشی. شرمنده تند تند پیپی می کنی. دیگه جرات اسم دکتر بردنو ندارم. تورو خدا منکه مردم از بس جوش زدم. ...
13 آبان 1390

خدایا دوستت دارم

مامانایی که مثل من نگران کم وزنی نینیهای گلتون هستین دیگه نگران نباشین اصل دورسر نینی که باید مناسب باشه. به گفته مامان امیر علی جون بعد ازاین باید بیشتر به فکر مغز وهوش بچه باشم تا شکمش. پسرم تازگی وقتی تلویزون مییبنه بعضی کلماتو با تلویزون تکرار می کنه. این یعنی میشه یه سی دی آموزشی بذارم روشن باشه تا صداش توی خونه پخش بشه و پسری به گوشش کلمات اشنا بشن. خدایا بابت همه چی شکر که هرچی من ازت دورمیشم بازم هوامو داریو مثل آدما کینه به دل نمیگیری
8 آبان 1390

چند اتفاق خوب

پسر گلم چطوره؟  با شرمندگی فراوون که می دونم خیلی تاخیر داشتم باید بگم که این روزا خیلی درگیریم .  هم من هم بابایی.  بلاخره خونه رو فروختیم و بعد از کلی گشتن یه خونه تقریبا بزرگترو مناسبتر پیدا کردیم.  اگه خدا بخواد اول آذر میریم خونه جدیدمون.  خیلی سخته این خونه رو با تموم خاطراتش بذاریمو بریم. اولین سقف بالای سر منو بابایی. ورود شما به دنیای قشنگمون همش توی همین خونه خلاصه شده. واست ازهمه جای خونه و اتاقت عکس وفیلم گرفتم تا بعدها اولین تجربه زندگیتو ببینی. درضمن گل پسری توی این مدتی که نبودم , سه تا دکتر عوض کردم.بلاخره سومی منو نشوند سرجام. آزمایشاتو نشون دادم .  گفت این بچه هیچ مشکلی نداره . ...
8 آبان 1390
1